شجره نامه اولاد آشیخ علی خان - جهانگیرخان

اطلاعات طایفه اولاد جهانگیر خان بابادی عالی انور و عکس هایی از اولاد آشیخ علی خان

شجره نامه اولاد آشیخ علی خان - جهانگیرخان

اطلاعات طایفه اولاد جهانگیر خان بابادی عالی انور و عکس هایی از اولاد آشیخ علی خان

شجاعت و تدبیر آحسین فرزند آبند علی در جلوگیری از برادرکشی در تنگ تورک

 


  آحسین فرزند آبندعلی و نوه ی آشیخ علی خان و نوه ی دختری آمحمد ولی خان بود که در شجاعت بی نظیر بود. وی صیادی زبردست و تیرانداز ماهری بود و به لحاظ همین شجاعت و مهارت در تیراندازی با وجود اینکه در سنین نوجوانی بود به عنوان یکی از منتخبین سواران ایل بختیاری در فتح تهران و پیروزی انقلاب مشروطیت نقش بسزایی را ایفا نمود و دختر آمحمد رسول فرزند  آمحمد ولی خان نامزد وی بود  .در فتح تهران تعداد زیادی از طوایف بختیاری چهارلنگ و هفت لنگ شرکت داشتند و عده زیادی از دو طرف جنگ کشته و زخمی شدند. به گفته آ جهانگیر نجفی بهداروند ( از نوادگان اسدخان بهداروند) 16 نفر از خوانین بهداروند جنت مکان (جلکان) در این جنگ شرکت کردند که همه کشته شدند و فقط یک نفر آن ها برگشت.

آقباد خان جهانگیری فرزند آمحمدآقا که مبارزی نستوه بود و با وجود اینکه او هم در سنین نوجوانی بود تعداد زیادی را می کشد و زخمی می کند و خودش از ناحیه دست زخمی می شود و تیر می خورد و او را سوار بر اسب کردند و آمحمد رسول به آحسین می گوید که سر اسب آقباد را بکشد که غرور آحسین اجازه این کار را نمی دهد و می گوید خودتان این کار را انجام دهید و این امر موجب ناراحتی آمحمد رسول شده و قسم می خورد که دخترم را به تو نخواهم داد. که آحسین بخاطر همین موضوع قهر کرده و نزد عمو زادگان خود یعنی اولاد امان اله خان خسروی می رود و چون اولاد آ محمدولی و آمیرزا عوض  در جنگی که با اولاد خسروخان داشتند دو تن از اولاد خسروخان (آمحمدحسین و آعلی محمد) را کشته بودند.

امان اله خان خسروی جهت تلافی تعدادی از بهترین تفنگچی ها رابه همراه آحسین فرزندآبند علی که از مهارت تیراندازی وی مطلع بود انتخاب و از کوهرنگ به سمت خوزستان حرکت کرده و در مازه کردوف و نزد یکی های تنگ تورک با نزدیک شدن به طرف مقابل سنگر گرفتند و امان اله خان به تفنگچی ها اعلام کرده بود قبل از شلیک تفنگ من کسی حق تیراتدازی ندارد.و قصد داشتند بزرگان طرف مقابل بالاخص آجواد از اولاد آمیرزا عوض و آابوالقاسم  از اولاد آمحمد ولی را مورد هدف قرار دهند که آحسین در این لحظه حساس چون می دید اکثر عمو زادگان وی (هر دو طرف جنگ) و همچنین  دائی های وی یعنی اولادان آ محمد ولی تا لحظاتی دیگر کشته و زخمی خواهند شد تدبیری اندیشید و لحظه ای مانده به شلیک امان اله خان عمداً تیری از تفنگ خود رها کرد تا طرف مقابل را متوجه خطر کند و آنها با شنیدن صدای گلوله فوراً سنگرها را گرفتند و متوجه حضور اولاد خسروخان شدند چون درآن زمان به علت کمبودفشنگ به هرتفنگچی سهمیه محدودی فشنگ داده می شد اما آحسین همیشه یک فشنگ اضافه برای مواقع ضروری به همراه خود داشت .وبه دستور امان اله خان جهت مشخص شدن فرد تیرانداز مقررگردید تعدادفشنگهای هرتفنگچی راشمارش کنندکه همه تفنگچی ها به تعداد سهمیه ای که به آنهاداده بودندفشنگ داشتند.سپس امان اله خان دستور برسی لول تفنگها ازنظر بوی باروت را داد که آحسین در این موقع حساس تدبیر دیگری اندیشید......؟در نتیجه امان اله خان چون می دانست که دیگر ماندن نتیجه ای ندارد  تفنگچی های خود را  به کوهرنگ بازگرداندالبته بعدا مشکوک هم شده بود که چون آحسین خواهرزاده اولاد آمحمدولی است ممکن است شلیک ازطرف ایشان باشد.ولی درهرصورت آن موقع مشخص نشدچه کسی بوده که شلیک نموده است.وبعداز گذشت مدت زمانی آحسین به امان اله خان گفت حقیقتا من عمدا در آن زمان به جهت جلوگیری از برادر کشی اقدام به شلیک تیر نموده بودم. و مدتی بعد از این قضیه که اولاد آمحمدولی و آمیرزا عوض دعوت حاجت امانی فرزند آنیر محمد امانی تقی عبدالهی (نوه دختری آمحمدولی) بودند و تدارک غذا دیده بود که خبر رسید که اولاد خسرو خان در حال برگشت از چغاخور هستند و مهمان ها به خاطر شرمندگی برادری منزل حاجت را ترک کرده و خود حاجت موقع رسیدن اولاد خسروخان نزد آن ها رفت و آنها را برای غذا دعوت کرد وقتی آن ها غذای حاجت امانی را خیلی زود آماده دیدند متعجب شده و علت را جویا شدند که حاجت با گفتن واقعیت به آن ها، خیلی ناراحت شدند و گفتند ما خودمان باید به منزل برادران خود برویم و با شجاعت و شهامت همیشگی که داشتند اقدام به این کار کردند و منزل آمحمدرسول فرزند آمحمدولی که  مرد مال دار و ثروتمندی بود برای محل آشتی و تدارک غذا انتخاب کردند ولی گفتند خودمان باید گوسفندهایی را که می خواهیم برای آشتی کنان قربانی کنیم از گله آمحمد رسول انتخاب کنیم و اولاد خسروخان نیز اینکار را کردند و حدود 25 گوسفند را انتخاب و جهت تدارک غذا آنها را سربریدند و بدین ترتیب تمامی برادران صلح  و آشتی کردند. به همین دلیل چون اولاد آمیرزا عوض شجاعت و مردانگی آحسین را در جلوگیری از خون ریزی و برادر کشی مشاهده کردند از سه زن آحسین دو تا از زن های وی از اولاد آمیرزا عوض خان می باشند.(دختران آتیمور و آ اسفندیار جهانگیری)

نظرات 5 + ارسال نظر
شاهرخ چهارشنبه 16 آبان 1403 ساعت 19:58

درود آقا جهانگیری تاتهزا عزیز. در این جنگ مرحوم آجوادخان نبودند بلکه آمنصورخان بودند .ضمنا اولاد آمیرزاعوض خان که رفتند تمام هزینه و دیه و خسارت این جنگ سلیمان خان فرزند آشیخ ویس خان دادند . که متاسفانه اولاد شیخ ویس خان غرامت این جنگ دادند

علیرضا مشایخی سه‌شنبه 20 شهریور 1403 ساعت 11:41

واقعا زیبا تعریف شده از خان های اولاد جهانگیر خان و ای کاش ک هیچ وقت دیگه این مشکلات برای طایفه های بزرگ اولاد پیش نیاد

شبرنگ بختیاری پنج‌شنبه 26 شهریور 1394 ساعت 01:48

سلام.این مطلب راخیلی خوب نوشتیه.کاری خوب است.... ...به جای آجوادخان منصورخان بود....

باسلام
از اعلام نظر شما تشکر می کنم

سلااااام و درووود فراوان خدمت شما هم تباران عزیز
بسیار بسیار بسیار عالی بود .واقعا خسته نباشید

پندار یکشنبه 22 شهریور 1394 ساعت 23:47 http://asheykhalikhan.blogsky

سلام و خسته نباشید آقای جهانگیری عالی واقعا حرف نداست

باسلام خدمت دوست عزیز
ازاینکه اعلام نظر نموده اید تشکر میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد